مهدیفا

به عقب بر نمی‌گردیم

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وبلاگ» ثبت شده است

چند نکته درباره پلتفرمهای وبلاگ نویسی اجتماعی

سلام . 
اخیرا در میان دوستانم رواج پیدا کرده که برای یادداشت ها و مقالاتشون از سرویس هایی همچون روال ، ویرگول و نسخه جدید پرشین بلاگ استفاده کنند . اما آیا واقعا این نوع از سرویس ها مناسب هر کاری هستند ؟

برای کسی که برای تجارت و پول درآودن از اینترنت استفاده می کند مهم اینست که مردم کجا هستند اما برای کسی که میخواد براساس افکارش تصمیم بگیره اینطور نیست . 

من هر سه سرویس مذکور رو تست کردم . واقعا بدون هزینه ، زیبا و کارآمد هستند . اما چهار نکته هم وجود دارد 
اول اینکه دیگر مالیکت محتوا برای شما نیست و صاحب سرویس مالک محتوا و یادداشت های شماست . 
دوم اینکه این سرویس ها برای بودن در رتبه اول جستجوی گوگل نیستند و اگر هم باشند برای برند شخصی و شرکتی شما نیست . 

سوم اینکه مطمئن نیستند ،پرشین بلاگ سابقه عجیبی در نابودی اطلاعات کاربرانش داره . و دو سرویس دیگه هم فقط توسط یک گروه کوچک پشتیبانی میشوند ؛ شما مقایسه کنید با شرکت بزرگ بیان ، مالک همین سرویس بلاگ . 

چهارمین نکته که از زبان یکی از دوستان ساکن ایتالیا شنیدم . ایشون فرمودند : « بدترین نوع کافر ، کافر ایرانیه » ؛ فرض کنید شما مقاله ای در باب مضرات گناه نوشتید و در یکی از سرویس های مذکور منتشر کردید ، پایین مقاله شما و فوتر سایت یک دسته از مقالات افراد دیگه هم پروموت و تبلیغ میشه ، درباره خوبی های گناه و بی خدا بودن ! 

من همیشه با شبکه های اجماعی که میون مطالب ما از دیگران هم پیشنهاد بزاره یا کانال کسی دیگه رو پیشنهاد بده برای فالو کردن ، مشکل داشتم و دارم . 

و نکته آخر درباره محدودیت داشتن در ظاهر سایت و بلاگتون . هیچ کنترلی برای تغییر در ظاهر صفحه تون ندارید . سیاست های کاری اون سرویس ها به راحتی تغییر میکنه و هر زمانی که دلشون خواست برای درآمد زایی و سود کردن جعبه تبلیغات رو میون صفحه شما میزارن 
  • ۱ می‌پسندم
  • ۰ نظر
    • پنجشنبه ۲۴ اسفند ۹۶

    بازنشر : من یک مذهبیم

    توی صف عابر بانک دو نفر اول دختران جوانی هستند که ارام پچ پچ می کنند و بلند بلند می خندند .پشت سرشان پسر جوانی ایستاده و با تبلتش ور می رود .نفر چهارم مرد میان سالی است که پک های عمیق به سیگارش می زند و دودش را از دماغش بیرون می دهد.

     

    نفر آخر هم من هستم با یک دنیا دلهره که نکند فاطمه توی ماشین از خواب بیدار شود.پیر زنی پشت عابر ایستاده و مرتب دکمه ها را می زند و ناامیدانه نچ نچ می کند .ناگهان نگاهی به صف می اندازد و با دستش به من اشاره میکند و می گوید:دختر جون بیا!از پله های آهنی عابر بانک بالا می روم .

     

    پیر زن رمز کارتش را آرام در گوشم می گوید و من وجه را به کارت پسرش منتقل می کنم.پیر زن دعا کنان می رود و من هم میروم آخر صف سر جایم می ایستم.تا لحظه ای که نوبتم بشود به این فکر می کنم که مردم هنوز به مذهبی ها اعتماد دارند .کاش با رفتارهای نسنجیده خرابش نکنیم! 

    منبع : http://mrstalabe.blogfa.com/post-108.aspx 

  • ۱ می‌پسندم
  • ۰ نظر
    • سه شنبه ۲۶ مرداد ۹۵

    تغییر قالب وبلاگ

    امروز و دیروز زمانی حدود سی دقیقه صرف کردم تا قالب وبلاگ رو تغییر بدم و اون رو هم باز تغییرات جزئی دادم. خیلی راحت تر و فضای بازتر داره و خوبه از این نظر که به راحتی میشه مطالب را پیدا کرد 

    از این به بعد سعی میکنم هر روز بنویسیم اینجا و طول همه زیر 600 کاراکتر باشه 

    خب همین الان بخش اشتراک ایمیلی رو هم فعال کردم برای اونایی که دوست دارم با ایمیل مطالب را دریافت کنن 

    RSS وبلاگ هم مهیاست 

  • ۱ می‌پسندم
  • ۰ نظر
    • دوشنبه ۲۸ تیر ۹۵

    .

    این وبلاگ رو به تازگی راه انداختم و هنوز فرصت نکردم بهش سروسامان بدم و یا مرتب مطلب ارسال کنم 
    شما می‌تونید برای پیگیری نوشته‌ها و حرف‌های من صفحه مهدیفا در شبکه اجتماعی افسران رو دنبال کنید ؛ لینک‌های من درباره مسائل کشور در اینجا  بخوانید و پیامک‌های من درباره اتفاقات اجتماعی سیاسی رو اینجا  دنبال کنید . سپاس 
  • ۰ می‌پسندم
  • ۱ نظر
    • سه شنبه ۲۴ ارديبهشت ۹۲