سلام . این روزهاا خیلی کمبود زمان دارم
به خود قول داده بودم در وبلاگ شخصی بنویسم هر روز اما واقعا .واقعا زمان کم دارم .
لینک های هفته هم که برای یکشنبه بود به روزهای بعد منتقل میشه :)
سلام . این روزهاا خیلی کمبود زمان دارم
به خود قول داده بودم در وبلاگ شخصی بنویسم هر روز اما واقعا .واقعا زمان کم دارم .
لینک های هفته هم که برای یکشنبه بود به روزهای بعد منتقل میشه :)
گفت وگوی برادر گرامی آقای هاشم تفکری بافقی با خبرگزاری مهر . نکات آموزنده و مهمی دارد . حتما تمام آن را بخوانید .
آقای بافقی کارگردان مستند «ار لاک جیغ تا خدا » هستند
این برنامه درباره بانوانی است که قبلا مانتو داشتند اما اکنون برترین نوع حجاب یعنی چادر انتخاب برای پوشش خود برگزیده اند
؛
؛
بخشی از این مصاحبه و گفت وگو
http://www.mehrnews.com/news/3710351
آقای تفکری بافقی معتقد است. موضوع برنامهاش تنها حجاب نیست. بلکه درباره «تحول» است و همه این «تحول» را بهنوعی در زندگی تجربه کردهایم و بیشتر قشر مرفه هستند که این تحول را تجربه میکنند: «من برای حجاب صرفاً برنامه نساختهام. برای تحول ساختهام. این افراد به ته خط رسیده بودند. بعضی یا بدنه مذهبی داشتند که عذاب وجدان آنها را برگردانده است. بعضی هم تا انتهایش رفته بودند. شهید آوینی تا انتهایش رفت. وقتی به ته ماجرا رسید و میفهمد که چیزی نیست. برمیگردد.
در این برنامه آدمهایی داشتیم که خیلی پولدار بوده است، تحصیلات بالایی داشته از هر چیزی بهترینهایش را در اختیار داشته اما در انتها به این میرسد که چی؟ اکثر کسانی که برایشان تحول اتفاق میافتد از قشر مرفه و تحصیلکرده هستند. چون اعتمادبهنفس بالایی دارند و از برگشتن نمیترسند. برایشان مهم نیست بقیه دراینباره چه فکری میکنند. محبوبه ۸ سال در دبی بزرگترین سالن آرایش را داشته است؛ اما الآن با یک روحانی ازدواجکرده و محجبه شده است. غیر از خدا هیچچیز دیگری نمیتواند در کار دست داشته باشد. به برنامه تعداد زیادی زنگزده بودند پیام داده بودند و کلی انتقاد داشتند و حتی فحش داده بودند. ما یک جلسه گذاشتیم و چندتایی آنها را دعوت کردیم تا بچههای ما را به چالش بکشند. نشستند و حرف زدند و حتی با ما ناهار خوردند. یکدفعه وسط ضبط یکی از بچهها بلند زیر گریه میزند و میگوید من میخواهم مثل اینها باشم چهکار کنم؟ آمده بود دعوا کند و خودش را تخلیه کند ولی یک صبح تا بعدازظهر با گروه بودن او را تغییر داد.
لینک متن کامل : http://www.mehrnews.com/news/3710351
حتما بخونید
سلام
داشتم درباره یه مستند جستجو می کردم که به یک مطلب خوب برخورد کردم
خیلی خوب بود این مقاله .
بهرحال دانشجویان این موارد رو اطلاع داشته باشن و انتخاب رشته کنن بهتره تا اینکه اطلاع نداشته باشن
حتما بخونید
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جاده سه شنبه شب قم شروع شد
؛؛
؛؛
این شعر رو یکی از دوستان ارسال کرد
ان شاالله زیارت مسجد مقدس جمکران نصیب ما هم شود
؛؛
من در عمرم دوبار تونستم برم جمکران . یک بار در هفت سالگی و یک بار شهریور سال 94 که در قالب سفر کاری به قم رفتیم و کمبود زمان اجازه نداد بیش از دو ساعت اونجا باشم . . .
اسمش دور همی است .با مرد محبوب طنز ایران اقای مدیری .صحبت از زوج ها ی جوان است .صحبت از عشق های پر شور اوایل ازدواج.صحبت از درون یک بشقاب غذا خوردن،که ته ماجرا در میان قهقهه حضار می شود کثافت کاری !!!
عشق ها ی واقعی را که به سخره بگیریم صحنه غذا در دهان هم گذاشتن دختر ها و پسرهای نوجوان توی رستوران ها تصویر ثابت و تکراری مقابل چشمانمان می شود.
محبت های ماندگار را که مضحکه کنیم کنار هم ماندن های موقتی می شود ازدواج سپید...
کثافت کاری آرام آرام می آید رنگ و بو عوض می کند و صحنه ثابت و ماندگار چشم ها و ذهن هایمان می شود...
توی صف عابر بانک دو نفر اول دختران جوانی هستند که ارام پچ پچ می کنند و بلند بلند می خندند .پشت سرشان پسر جوانی ایستاده و با تبلتش ور می رود .نفر چهارم مرد میان سالی است که پک های عمیق به سیگارش می زند و دودش را از دماغش بیرون می دهد.
نفر آخر هم من هستم با یک دنیا دلهره که نکند فاطمه توی ماشین از خواب بیدار شود.پیر زنی پشت عابر ایستاده و مرتب دکمه ها را می زند و ناامیدانه نچ نچ می کند .ناگهان نگاهی به صف می اندازد و با دستش به من اشاره میکند و می گوید:دختر جون بیا!از پله های آهنی عابر بانک بالا می روم .
پیر زن رمز کارتش را آرام در گوشم می گوید و من وجه را به کارت پسرش منتقل می کنم.پیر زن دعا کنان می رود و من هم میروم آخر صف سر جایم می ایستم.تا لحظه ای که نوبتم بشود به این فکر می کنم که مردم هنوز به مذهبی ها اعتماد دارند .کاش با رفتارهای نسنجیده خرابش نکنیم!
اینقد که به خوراک بچه اهمیت میدن اصلا به فکر تربیت نیستن. بعد که بچه شون هفده سالش شد تااازه میان متوسل میشن به مشاور و معلم و حاج آقا که به نظرتون چرا بچه ی من نماز نمی خونه؟ چرا احترام نگه نمیداره...
باید گفت مادر مهربان پدر مهربان وقتی که شما هر چیزی برای بچه فراهم می کردید و بچه تون ذره ای درک از نداری و نداشتن یا ناراحتی نداره و ذره ای درک از «سختی زندگی» «تلاش برای بدست آوردن» و تلاش برای خوب بودن نداره چه انظاری دارید .
اون موقعی باید به فکر می بودید که عموش اومد دنبالش تا همراهش پسر خردسال شما رو ببره به مهدکودک مسجد تا از همون بچگی با مسجد و قرآن انس پیدا کنه اما شما به بهانه ترس و . . . نذاشتید .
حالا هم که 18 سالش شده میشه تغییر کرد عقیده ها . همونطور که هزاران هزار هزار نفر تغییر کردن . اما . . . از این به بعد درست عمل کنید .
سلام
تصمیم گرفتم هر یکشنبه در قالب پست وبلاگی مقالات برتر هفته گذشته رو معرفی کنم .
ان شاالله مثمر ثمر باشد :)
چند نکته
.
سخنرانی حضرت علامه بهجت (ره) درباره زندگی جوانان
کمپین «قهرمان شهر من» ویژه فعالان فضای مجازی / تصاویر | قلمکده
مسئول وارونگیِ معروف و منکر کیست؟ پردهدری جماعت بیحیا زیر لوای قانون! | یا لثارات
وقتی شعر سبزواری تفنگها را به زانو درمی آورد | صبح نو
صبح نو میراث سلحشور در انتظار بودجه | صبح نو
حاج محمود صادقی منزلش را به خانه اهلبیت(ع) تبدیل کرده است |محله من
خبرنگار همشهری محله به همراه شهردار ناحیه به میان زنان کارتن خواب رفته است | محله من
صوت جدید از مرحوم منتظری درباره اعدام های سال ۶۷ ؛او از چه کسی حمایت میکرد؟ | بنیانا
فاطمه سلیمانی در گفتوگوی تفصیلی با فارسمذهبینویسی را بدون خواندن کتاب تحقیر میکنند | فارس نیوز
ماجرای طلبه شدن و ازدواج حجت الاسلام ماندگاری | مشرق نیوز
.
.
.
در همین اولین پست هم ذکر میکنم که این ایده رو از وبلاگ گزاره ها گرفتم
از آداب صحبت کردن اینه که
یه خانم وقتی با آقایی صحبت میکنه
با ضمیر جمع خطاب کنه.
؛؛
؛؛
کم کم حریم ها شکسته میشه
؛؛
شهرداری آشغال جمع می کنه
ولی
صدا و سیما آشغال پخش می کنه !